• وبلاگ : صوفيان رند
  • يادداشت : نظر اسلام درباره مساجد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مملي 
    ن اسلامي كه نزد خدا قابل قبول است دين تسليم شدگان به آيات خداست. پيروان آن دين تابع فرقه مشخصي نيستند بلكه همه مومنان در سراسر دنيا يك دين قابل قبول به نام تسليم را تشكيل ميدهند. همانطور كه از آخرين پيغام خدا (قرآن) انتظار ميرود يكي از موضوعات برجسته قرآن دعوت همه مومنان به وحدت است. فرق گذاشتن بين رسولان خدا منع شده است ما مجاز نيستيم بين عيسي و محمد و بودا و ... فرق قائل شويم . اگر موضوع پرستش يكي باشد در ميان همه مومنان وحدت مطلق حكمفرما خواهد بود صرف نظر از ديني كه با آن خود را ميخوانند.تعصب نشان دادن نسبت به انسانهاي بي قدرتي مثل عيسي محمد و ... و خود را وقف آنان كردن باعث جدايي نفرت و جنگهاي تلخي در ميان مومنان گمراه شده است. برخلاف مومنان گمراه مومنان هدايت شده فقط خود را وقف خدا ميكنند و هيچوقت خود را طرفدار عيسي و محمد و ... معرفي نميكنند بلكه به همه رسولان خدا ايمان مياورند. مومنان هدايت شده از دين مومنان ساير اديان كه خود را وقف فقط خدا ميكنند خوشحال ميشوند بدون در نظر گرفتن اسمي كه آن مومنان دين خود را با آن ميخوانند.

    احتمالا فرق بين دين "تسليم واقعي" و "اسلام مرسوم" در جامعه مشخص شد.

    خداي مهربان اعلام ميدارد كه مومنان از هر ديني نجات ميابند.

    [2:62] ان الذين ءامنوا والذين هادوا والنصرى والصبءين من ءامن بالله واليوم الاءخر وعمل صلحا فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف عليهم ولا هم يحزنون
    [2:62] مسلما، کساني که ايمان دارند، يهوديان، مسيحيان و تازه به دين گرويدگان؛ هر کس که (1) به خدا ايمان دارد و (2) به روز آخر ايمان دارد و (3) زندگي پرهيزكارانه اي را در پيش مى گيرد، پاداش خود را از جانب پروردگار خود دريافت خواهد کرد. ايشان نه از چيزي بترسند و نه اندوهگين خواهند شد.

    چيزي كه بر اين نكته صحه ميگذارد اين است كه :
    آيا اگر شما بودايي بودي باز هم نسبت به شيعه تعصب نشان ميدادي! ؟ امكان داشت كه ما مسيحي باشيم آيا باز هم خود را تابع ولايت علي معرفي ميكرديم؟ اگر شما در كشور چين زندگي ميكرديد آيا باز هم شيعه بودي؟ اگر پدر و مادر شما افريقايي بودند چطور؟
    سوالي كه بايد جواب داده شود اين است كه پس چرا اينقدر نسبت به فرقه خود آتشي هستيد؟ مگر خدا اين را از تو خواسته است؟ پس چرا تمام زندگي و وقت خود را وقف دفاع از فرقه ات ميكني؟
    هركسي در سطح خود آزمايش ميشود آن چيزي كه نزد خدا مورد محاسبه قرار ميگيرد نفس است هركدام از ما ماسكي در صورت دارد كه دقيقا مطابق نفس اصلي ما نيست زماني كه بميريم آن ماسك برداشته ميشود و چهره اصلي ما بروز ميكند. آن چيزي كه نزد خدا اعتبار دارد نفس واقعي ماست نه شخصيت رياكار ماسك به صورت ما !
    آن چيزي كه براي قضاوت به طرف خدا برميگردد نفس است. فقط نفسهايي نجات ميابند كه خود را به تنها خدا اختصاص داده باشند.

    [89:27] يايتها النفس المطمئنة
    [89:28] ارجعي الى ربك راضية مرضية
    [89:29] فادخلي في عبدي
    [89:30] وادخلي جنتي

    [89:27] و تو، اي نفس قانع.
    [89:28] به سوي پروردگارت بازگرد، راضي و رضايت بخش.
    [89:29] خوش آمدي در زمره خدمتگزاران من.
    [89:30] خوش آمدي به بهشت من.

    كساني كه نفس خود را با ماسك ميپوشانند مثل كساني كه خود را حاجي و مشهدي و سيد و .... ميخوانند و سعي در پرهيزگار نشان دادن خود دارند نزد خدا جايي ندارند .

    [53:32] الذين يجتنبون كبئر الاثم والفوحش الا اللمم ان ربك وسع المغفرة هو اعلم بكم اذ انشاكم من الارض واذ انتم اجنة في بطون امهتكم فلا تزكوا انفسكم هو اعلم بمن اتقى
    [53:32] آنها جز خطاهاي كوچك، از گناهان بزرگ و ستمكاري دوري مي كنند. بخشش پروردگار تو بي اندازه است. او از زماني كه شما را از زمين پديد آورد و از وقتي كه به صورت رويان در شكم مادرانتان بوديد، از شما كاملا آگاه بوده است. بنابراين، خودتان را بالا نبريد؛ او از پرهيزكاران کاملا آگاه است.

    [4:49] الم تر الى الذين يزكون انفسهم بل الله يزكي من يشاء ولا يظلمون فتيلا
    [4:49] آيا توجه کرده اي به آنان که خود را بالا مي برند؟ در حالي که، خداست که هر کس را بخواهد بالا مي برد، بدون کوچک ترين بي عدالتي.

    بعضي از آنان فكر ميكنند همينكه حاجي و سيد و .. هستند كافيست . شما اگر فردي كاملا با ايمان باشيد و داراي تمام محاسن اخلاقي هم باشيد مادام كه خود را شيعه و يا سني خطاب نكنيد هيچ شيعه اي و (يا سنيي ) تورا نخواهد پذيرفت.
    واقعا ماچرا براي دين خود ماسك و القاب و عناوين قرار داده ايم ؟ چرا فكر ميكنيم بايد از طريق مقدسين به خدا رسيد ؟ چرا كساني كه در جامعه ما به افراد مذهبي مشهورند ساده ترين مسائل اخلاقي را هم رعايت نميكنند؟

    مومنان كساني هستند كه به خداي يكتا ايمان دارند و تنها اورا پرستش ميكنند صرف نظر از فرقه و قوم مادرزاديشان.
    جهت فهميدن صفات مومنان نگاهي به سوره مومنان بيندازيم. در آنجا در چندين آيه اول وصف مومنان ذكر شده است.

    [23:1] قد افلح المؤمنون
    [23:2] الذين هم في صلاتهم خشعون
    [23:3] والذين هم عن اللغو معرضون
    [23:4] والذين هم للزكوة فعلون
    [23:5] والذين هم لفروجهم حفظون
    [23:6] الا على ازوجهم او ما ملكت ايمنهم فانهم غير ملومين
    [23:7] فمن ابتغى وراء ذلك فاولئك هم العادون
    [23:8] والذين هم لامنتهم وعهدهم رعون
    [23:9] والذين هم على صلوتهم يحافظون
    [23:10] اولئك هم الورثون
    [23:11] الذين يرثون الفردوس هم فيها خلدون


    [23:1] به راستي که مؤمنان موفق هستند؛
    [23:2] آنها كساني هستند كه در حين ارتباط با خدا خاشع و متواضع هستند.
    [23:3] و از سخنان بيهوده اجتناب مي ورزند.
    [23:4] و زكات خود را مي دهند.
    [23:5] و نجابت خود را حفظ مي كنند.
    [23:6] آنها فقط با همسران خود، يا كساني كه قانونا متعلق به آنها هستند، رابطه جنسي دارند؛ آنها مورد سرزنش قرار نمي گيرند.
    [23:7] کساني که از اين حدود بگذرند، متجاوزند.
    [23:8] هرگاه امانتي به آنها سپرده شود و يا به هر توافقي برسند، قابل اعتمادند.
    [23:9] آنها مرتبا نمازها (ارتباط با خدا) را به جا مي آورند.
    [23:10] چنين هستند وارثان.
    [23:11] آنها وارث بهشت خواهند بود، جايي كه در آن جاودان بمانند.


    چيزي كه به چشم ميخورد كلمه صلات است. زيرا كه يكي از اوصاف مومنان در تمام اديان در سراسر جهان ارتباط با خداست. در اينجا براي روشن شدن موضوع فرق دو كلمه "الصلوة" و "صلات" را ذكر ميكنيم:
    هردو كلمه به معناي دعاي ارتباطي است. هركجا كه نماز به صورت "الصلوة" ذكر شده است (داراي "ال"و "و") منظور نماز مشخصي است كه از ابراهيم به ما رسيده است (شامل 17 ركعت در شبانه روز). حروف "ال" كه در اول آن ذكر شده است نشانه اين است كه اين نماز داراي حركات و كلمات مشخصي است.