مسلمانان يک زماني معتقد بودند که پشت سر مرده نبايد حرف زد.انهم بي دليل.
در کجکول جناب کجکول در ارتباط با نص صريح و سلسله گنابادي با افشاگري خود بنده بي طرف را از خواب خرگوشي بيدار کرد .بنا به نوشته کجکول که وصيت پيغمبر در مورد علي مکتوب نبود ولي سي هزار شاهد داشت و بصورت مکتوب در کتابهاي بسياري ثبت شده است.پس موقعي که ابوبکر به سلطنت رسيد ان سي هزار نفر کجا بودند؟ و ان کتابهائي که در ان جانشيني علي ثبت شده ايا کتابهاي شيعيان است که صدو ده بيست مليون نفر ميباشند ويا اينکه بيش از يک ميليارد مسلمان غير شيعه که انکار ان ميکنند همان قضيه مخالفين دراويش نيست؟ايا اين ايرادات به اقطاب سلاسل صوفيهدر مورد امامان هم صادق است؟سئوال اينست شيعيان ايراني به چه مدرکي به يک عرب بعنوان امام معتقدند ولي خود عربها چنين اعتقادي ندارند .خلاصه که صوفي گري و شيعه گري و هر چه گر ديگه است کار دائي جان ناپلئون است