• وبلاگ : صوفيان رند
  • يادداشت : سماع قسمت دوم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 25 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + سلطنت طلب 
    مورد اول- نامبرده جناب آقاي پرفسور گنجويان جراح مشهور مغز و اعصاب را که اکنون حدود دوسال است در اغماء کامل بسر ميبرد بدون ذکر سند و ارائه دليل متهم به ارتباط با فراماسونري کرده است. او همين وصله لا يتچسبک را که در نامه خود خطاب به مسئولان صدا و سيما منتشر کرده در سايت شخصي مفتضحي به نام خرقه پشمينه نيز درج کرده است. سايت ننگين خرقه پشمينه که زير نظارت طلبه اغتشاشگر جواد محرابي حدود دوسال اندي است به راه افتاده ، وجهه مقصود را ريختن آبروي مسلمانان و مومنان محترم قرار داده و مسئول خائف و ترسوي آن خود را در پشت اسم مجعول "صابر قدسي" مخفي کرده است

    مورد دوم- نامبرده به نوشتن نامه مفصلي خطاب به مسئولان موسسات پژوهشي حوزه علميه قم و بخصوص حجت الاسلام نواب مسئول فصلنامه وزين هفت آسمان دست زده، و در آن نسبت به آقاي دکتر شهرام پازوکي خدمتگزار صديق نظام جمهوري اسلامي بيحرمتي کرده و بطور حضوري نيز در ميان جمع ازابراز مراتب بي ادبي نسبت به ايشان فروگذار نکرده است و اين خشونتگريها و هتاکي هاي ايشان از مصاديق بارز سوء استفاده از لباس مقدس روحانيت بشمار ميرود و جا دارد که طلبه نامبرده در دادگاه ويژه روحانيت جوابگوي اعمال کريه و اقوال رکيک خود باشد
    اگرچه علاقه آقاي دکتر شهرام پازوکي به مکتب تصوف و عرفان امري علني است و هرگز توسط خود ايشان کتمان نشده، اما آيا روا است که پس از اين همه سالها خدمتگزاري به نظام مقدس اسلامي، ايشان اينگونه هدف تيرهاي مسموم جوانان فرصت طلب و بي انصاف قرار گيرد و خلوص نيت ايشان در خدمت به نظام مقدس جمهوري اسلامي در سالهاي متمادي کاملاً ناديده انگاشته شود؟ بر حضرتعالي پوشيده نيست که آقاي دکتر شهرام پازوکي با خلوص تمام در زمينه هاي مختلف در داخل و خارج از مرزهاي وطن خدمتگزار وفادار نظام بوده و فعاليتهاي درخور قدرداني قابل توجهي کرده و در ارادت و خدمتگزاري ايشان به اسلام و نظام اسلامي ايران جاي تشکيک و شبهه نيست
    اين امري است که اخوان ارجمند حضرتعالي بخصوص برادر گرامي سرکار، جناب حجت الاسلام و المسلمين پرفسور سيدقهرما ن صفوي آن را تاييد ميفرمايند و بسياري ديگر از معرفت اندوزان حوزه و دانشگاه که هم اکنون در مناصب مختلفه نظام در سراسر کشور سرگرم خدمتگزاري هستند بر صحت اين مدعا شهادت ميدهند

    مورد سوم- طلبه نامبرده در نامه نگاريها و حضور در مجامع عمومي و خصوصي به سختي به مسئولان نظام که منصوبان مقام معظم رهبري و منتخبان ملت و مردمند در سطوح مختلف مسئوليت، حمله هاي تند لفظي و لفاظي هاي خارج از نزاکت نموده و آنان را متهم به بي لياقتي و ناداني کرده و اخيراً پيکان حمله خود را متوجه حوزه علميه قم و موسسات پژوهشي وابسته به آن از يک طرف، و مسئولان محترم صدا و سيما –که همه مورد تاييد مقام عظماي رهبري هستند- کرده است ( نامه هاي طلبه نامبرده به ضميمه ارسال ميگردد)؛

    با توجه به موارد فوق ترديدي بجا نميماند که حرکات و رفتار مشکوک طلبه بلواگر نامبرده حاصلي جز ايجاد هرج و مرج در قلب عالم اسلام يعني حوزه علميه ندارد و اضرار به ارزشهاي اسلامي و انقلاب ميکند و دلسردي و ياس مخلصان خدوم و خدمتگزاران صديق را در پي مي آورد. ضربه هايي که افکار و اقوال و افعال ناموزون نامبرده به بار مي آورد ميتواند موج خطرناکي در داخل حوزه و درون کشور به راه اندازد که اگر به سرعت مهار نشود ضربه هاي کاري بر پيکر انقلاب و اسلام انقلابي فرود خواهد آورد و قابل مقايسه با هجمه دشمنان خارجي نسبت به سنت اسلام و قرآن و معصومين عليهم السلام است
    امروزه که نغمه هاي شوم دشمني با اسلام گوش مردم اروپا را کر کرده و يک روز از دانمارک و روز ديگر از هلند سر برميکشد و اشخاص معلوم الحال مانند خيرت وايلدرز فيلمهاي آن چناني براي تحريض دشمني عمومي با اسلام برپرده وسايل ارتباط جمعي مي آورند، راه بيش از اين نبايد برستون پنجم آنان در داخل کشور و در قلب عالم اسلام باز باشد

    عريضه نگاران از خداوند متعال مسالت دارند که مقامات مسئول کشوري و مراجع عاليقدر و مدرسان عزيز و بخصوص قضات شريف دادگاه ويژه روحانيت هرچه سريعتر نسبت به خلع لباس طلبه نامبرده جواد محرابي و نفي او از حوزه علميه شريف قم اقدام عاجل به عمل آورند که في التاخير آفات. به اين ترتيب ساير اغتشاش طلبان نيز درس عبرت گرفته و هواي سوء استفاده از لباس مقدس روحانيت را در سر نخواهند پرورد

    با تقديم خالصانه ترين احترامات فائقه
    جمعي از طلاب حوزه علميه قم
    + سلطنت طلب 
    بايد هويت منحوس نويسنده وبلاگ خرقه پشمينه که به گمراه کردن جوانان مشغول است براي همهگان افشا شود و ديگر جوانان نا اگاه را به دشمني با صوفيه که همانا راه پيغمبر و ائمه اطهار است فرا نخواند.

    زمان آن رسيده که در قبال اشخاص بلواگر که از لباس مقدس روحانيت سوء استفاده ميکنند رويکرد مناسبي اتخاذ شود
    .
    دفتر جناب سردار دکتر رحيم صفوي مشاور عاليقدر مقام معظم رهبري

    با عرض سلام مخلصانه و ادب خالصانه
    با اعتذار از تصديع اوقات شريف

    مدتي است که شخصي ملبس به لباس مقدس روحانيت به دفعات مکرره آغاز به اغتشاش و بهانه جوئي از اهل الله کرده ، و اخيراً به بهانه صوفي ستيزي پاي از گليم خويش بيرون نهاده است. از آنجا که هم اکنون بنا بر آمار موجود و قابل اعتماد بيش از چهارده هزار طلبه غيرايراني و دوهزار طلبه عراقي در قم سرگرم تحصيل و تلمذ و تعلمند حرکات اين جوان ناپخته سي و چهار پنج ساله نمونه نامرغوبي در برابر چشم آنان قرارداده و غالباً نسبت به جوسازيها و اغتشاشگريهاي اين غوره ناپخته مساله دار شده اند و بي تفاوتي اين شخص نسبت به تذکرات و رهنمودهاي مسئولان حوزه و موسسات پژوهشي واقع در قم بر مساله آنان افزوده است و اين امر براي آينده حوزه علميه بخصوص در رابطه با طلاب غير ايراني و کساني که به علت شيفتگي نسبت به ارزشهاي اسلامي قبول اسلام کرده و براي تکميل مطالعات خود عازم ايران و ساکن در قم شده اند خطرناک است

    طلبه جواد محرابي که در حوزه قم به عنوان جواني کم سواد و پرهياهو خود را معرفي و معروف عام و خاص کرده با گردآوري جمعي از جوانان جنجال طلب - که ذکر نام آنان مايه ملالت است- يک گروه فشار تشکيل داده و با ارسال مراسلات تحريک آميز به گوشه و کنار، جوسازي مينمايد
    طلبه جواد محرابي که براي خود عنوان کارشناس اديان !! را جعل کرده حرمت سلسله مراتب علمي و عقيدتي را محترم نميشمارد و براي مقامات عاليرتبه حوزوي تعيين تکليف کرده و حتي فراتر از آن براي مسئولان عاليمقام نظام نيز تشريح خط مشي ميکند. چنين به نظر ميرسد که اين شخص به بيماري خود بزرگ بيني مبتلا شده و عقل را منحصر به مغز خود ميشمارد و ساير ابناء بشر را نعوذ بالله در شمار بيخردان نادان و بي تدبير قرار ميدهد- پناه برخدا من شرور انفسنا

    البته حضرت عالي به خوبي مستحضريد که امروزه عده اي "جوياي نام" صوفي ستيزي را دکاني براي بازارگرميهاي بچگانه و بازيگريهاي کودکانه خويش کرده و به تحريک خاطر بزرگان مشغولند و لحظه اي دست از توطئه هاي شوم و جوسازيهاي مشئوم نميکشند و از برهم زدن نظم و آرامش در قلب عالم اسلام يعني حوزه شريف علميه قم باکي ندارند. از جمله نامبرده به عوض اقتفا به اساتيد و مدرسان و اکتفا به تلمذ دروس ديني، حرکات و سکنات خود را منحصر به ايرادگيري از سايرين کرده. سايريني که از هرنظر بر او سبقت سني و اعتقادي ؛ و نسبت به اقران او مقام استادي و معلمي دارند. نامبرده بجاي اصلاح نفس، زمان را در مسير اعتراض به سايرين سپري ميکند و زبان را به هتک حرمت پير و جوان ميگشايد
    شرح اعمال نامربوط و خارج از نزاکت طلبه نامبرده در فصول يک رساله مفصل قابل احصاء و شمارش نيست، چه جاي سطور محدود يک نامه مختصر. به اين دليل اقتصار به سه مورد ميشود که مشت نمونه خروار است
    + سلطنت طلب 
    طريقت و شريعت لازم و ملزوم يكديگرند- اختصاصي مجذوبان نور

    يكى از مراجع تقليد شيعيان در بازديد از حسينيه سلسله نعمت اللهى گنابادى در كرج گفت: طريقت و شريعت لازم و ملزوم يكديگرند و طريقت بدون شريعت و شريعت بدون طريقت نتيجه بخش نخواهد بود.
    به گزارش دسترنج، آيت الله العظمى حاج ميرزا جواد آقاغروى عليارى در گفت‌وگو با خبرنگار ما افزود: اصل وحدت و همدلى مهمترين مساله بين مسلمانان و فرق مختلف شيعى است و نبايد با پرداختن به مسايل جزيى منجر به ضربه زدن به اسلام و سوءاستفاده دشمنان شويم.
    وى با اشاره به اينكه اقطاب و مشايخ سلسله گنابادى از ديرباز پرداختن به مسايل شريعت را مقدم بر طريقت مى‏دانستند و مى‏دانند، ادامه داد: من اين سلسله را قبول دارم و كتابهايشان را مطالعه كرده‏ام و كوچكترين انحرافى نديدم و اقطاب اين سلسله با كمال، تحصيلكرده و جزو مراجع عظام نجف بودند ولى به دلايلى اقدام به نوشتن رساله نكردند.
    اين مرجع تقليد در پاسخ به خبرنگار ما در خصوص مسايل و مشكلات سلسله نعمت اللهى و تخريب حسينيه‏هاى قم و بروجرد و مشكلات اخير حسينيه كرج اظهار داشت: ما اصلا اين كارها را صحيح نمى‏دانيم. اين كارها درست نيست. ما در اسلام اين كارها را نداريم.
    وى با تاكيد به دستورات بنيانگذار جمهورى اسلامى خاطر نشان كرد: ايشان هميشه به اتحاد و وحدت كلمه ايمان داشتند و در كشور ما يهود، نصارى، مسيحى و ساير فرق آزادند و هيچ‏كس حق تعرض به كسى را ندارد.
    آيت الله غروى عليارى با اشاره به آبرومند بودن حسينيه دراويش گنابادى كرج گفت: اين مكان با تلاش شيخ اين سلسله و مومنان ساخته شده و محلى است براى تعليم احكام شريعت، اذكار، قرآن و نماز جماعت و با توجه به وقفى بودن اين حسينيه كسى حق مزاحمت و خراب كردن اين مكان را ندارد.
    وى افزود: كسى كه ملكى را وقف مى‏كند آن ملك را از خود ساقط مى‏كند و آن ملك از آن خدا است و كسى هم حق ندارد به آن تعرضى داشته باشد.
    آيت الله غروى اظهار داشت: براى ريشه كن شدن مشكلات و مسايل و اختلاف سليقه‏ها بايد با علما و روحانيون ديگر صحبت كرد و راه حل اين مساله تخريب نيست بلكه مذاكره و ايجاد وحدت است.
    وى در پاسخ به خبرنگار ما در خصوص تقليد در اصول دين و مباحث اعتقادى گفت: مسايل اعتقادى و اصول دين ربطى به مرجعيت ندارد. ما مى‏گوييم برويد دنبال تحقيقتان، خدا را بشناسيد، پيغمبر و ايمانتان را و مسايل اعتقادى ربطى به مراجعه ندارد و تقليدى نيست. بلكه تحقيقى است و تقليد فقط در فروع دين است.
    آيت الله غروى در سخنانش، بين علما و اقطاب سلسله گنابادى و روحانيون از ديرباز تقرب و نزديكى خاصى را عنوان كرد و خواستار پرهيز از ابراز سليقه‏هاى شخصى در امر دين شد.

    + سلطنت طلب 
    معرفي کتاب- اللّمع فى التّصوف / تأليف ابونصر سرّاج طوسى

    اللّمع فى التّصوف / تأليف ابونصر سرّاج طوسى، با تصحيح و تحشيه رينولد آلن نيكلسون به ترجمه دكتر مهدى محبتى، تهران، انتشارات اساطير، 1382، 512 ص.

    اين كتاب تنها اثر بازمانده، از ابونصر عبداللّه بن علىّ بن محمّد بن يحيى سرّاج طوسى، (متون 378 ه . ق) ملقّب به طاوس الفقراء است درباره تصوف كه اصل آن به زبان عربى است و ترجمه آن به فارسى به خوبى به وسيله آقاى مهدى محبتى صورت گرفته و ويرايش استادانه آقاى روح‏بخشان به روانى و سادگى و بلاغت آن كمك كرده است و آن يكى از قديمترين آثار صوفيان است كه به دست ما رسيده و شايد با توجه به حجم كتاب بتوان گفت كه اثرى با اين وسعت قديمتر از آن در دست نيست.

    كتاب بعد از پيشگفتار كوتاه ناشر با دو مقدّمه آغاز مى‏شود يكى از مترجم در دو باب، باب اوّل در عرفان و روزگاران نو، و ديگر درباره اللمع و ترجمه آن. در باب اوّل علّت روى آوردن مردم ايران را به صوفيگرى و نتايج مثبت و منفى آن و سود تصوف براى خواصّ ذكر شده است و در باب دوم درباره مؤلف كتاب و محتواى آن و ارزش و قدمت آن سخن گفته است، و نيز درباره سبك نگارش كتاب و تأثير آن بر ادب فارسى و اقتباس صوفيان بعد همچون غزالى و شعراى فارسى چون سعدى از اين كتاب و سرانجام درباره نحوه ترجمه سخن رانده است.

    نيكلسون در مقدمه درباره تحقيقات خود در زمينه تصوف از منابع اوّليه (8 كتاب را نام برده است) و مشايخ ابونصر سرّاج و سفرهاى متعدّد او به نقاط گوناگون ممالك اسلامى و اين كه اين كتاب از نظر بينش اصالتى ندارد و دنباله‏رو پيشينيان است واين كه او متدين متعصّب پايبند به سنن شريف است سخن مى‏گويد و شرح مى‏دهد كه سرّاج حتى شطحيات صوفيان را به صورت شرعى تأويل مى‏كند. سپس با اشاره به ريشه لغوى صوفى و بحثى درباره فناء فى‏اللّه و رابطه آن با توجه به سراغ منابع سرّاج مى‏رود و نُه كتاب را از مآخذ او مى‏داند و سپس نام 40 صوفى غير مشهور را كه در اللمع آمده است بر مى‏شمارد و در آخر فهرستى از صوفيان صاحب نام را از ابتدا تا زمان سرّاج مى‏آورد كه شايد منظورش اين است كه گفتار آنان در اللّمع به نحوى منعكس است و در آخر مى‏نويسد كه در كتاب اللمع نام 200 صوفى آمده است كه اغلب آنان ناشناسند.

    اصل كتاب به 14 بخش تقسيم شده كه هر بخش را به نام كتاب ناميده است و هر كتاب به ابوابى منقسم گرديده است، چنانكه كتاب اوّل 18 باب دارد و كلاًّ درباره مسائل مقدماتى است همچون معناى تصوف و ويژگيهاى صوفيان واقعى از نظر مؤلف و ردّ عيب‏گيرى‏هاى مخالفان و امثال آنها. در كتاب دوّم احوال و مقالات زاهدان از قبيل زهد و توكل و صبر و محبت و خوف و رجا در ابواب جداگانه تشريح شده است. كتاب سوّم درباره تصوّف قرآن؛ و كتاب چهارم درباره تصوف و سنّت پيامبر؛ و كتاب پنجم درباره استنباطات صوفيان از قرآن؛ و حديث و كتاب ششم درباره اصحاب پيامبر و خلفاى اربعه و اصحاب صُفّه؛ و كتاب هفتم درباره آداب و رسوم صوفيان در نماز و روزه، عبادت و سماع و سفر و ازدواج و غيره؛ و كتاب هشتم درباره مسائل مهمّ تصوف همچون جمع و تفرقه و فناء و بقاء و ذكر و اخلاص و فقر و غناست. در كتاب نهم برخى نامه‏ها و مكاتبات صوفيان با يكديگر و اشعار و دعاهاى آنان آمده؛ و كتاب دهم به سماع اختصاص يافته است كه در نظر غالب متشرعين حرام است و صوفيه آن را با شرايطى مجاز دانسته‏اند؛ كتاب يازدهم درباره وجد و نظر صوفيان درباره آن است.

    در كتاب دوازدهم درباره كرامات صوفيان و خوارق عادات آنان بحث كرده؛ و در كتاب سيزدهم اصطلاحات خاصّ صوفيان تعريف شده است مانند معناى حال، مقام، مشاهده، حق، حقيقت، صفا، شاهد، جمع و تفرقه، غيبت و حضور، صحو و سُكر، وجد و فنا و بقاء، مريد و مراد، قبض و بسط، حيرت و دهشت، كشف و شطح، توحيد و تجريد، رؤيت، اختيار و بلا، وصل و فصل، تحلى و تجلى و تخلّى، ازل و ابد، امتحان و تلبيس، ذوق و حريّت و امثال آنها، اين بخش از كتاب مقدّمه‏اى است بر كتب متعدّد بعد در زمينه شرح كلمات صوفيان كه مهمترين آنها گلشن‏راز شبسترى است.

    در كتاب چهاردهم در ذكر شطحيات صوفيان و تأويل آنها و گمراهى‏هاى بعضى از صوفيان و نسبتهاى ناروايى كه بدانان داده شده است بحث كرده است. كتاب با 9 نمايه يا فهرست به پايان مى‏رسد.

    قابل ذكر است كه تصوف در اين كتاب در حقيقت به عنوان مترادف با عرفان به كار رفته است نه به معنايى كه بعدا پيدا كرد كه بين عرفان و تصوّف فرق قائل شده‏اند كه اگر بخواهيم به زبان امروزى بگوييم عرفان يك ايدئولوژى يا مكتب است و تصوف يك حزب ياگروه كه براى خود مركزى به عنوان خانقاه دارد با آداب و رسوم خاصّ و پذيرفتن عضو در آن مشروط به شرايطى است و راه يافتگان داراى خرقه و كشكول و مطراق و كلاه نمدى هفت ترك يا دوازده ترك و امثال آنها مى‏شوند و براى خود قواعد و رسومى دارند كه با آنها شناخته مى‏شوند. طبعا بسيارى از شيوخ صوفيه براى خود خانقاه داشته‏اند و از عرفان به عنوان مكتب اعتقادى خود سخن مى‏گفتند. تصوّف در تاريخ ايران و مشرق زمين بجز فوايد روحانى و معنوى كه براى آن مى‏شمارند در حقيقت راه گريزى بوده است از سختگيرى زاهدان قشرى و ريايى و پناهگاهى بوده است براى كسانى كه حاكمان و قشريان آنان را از خود مى‏راندند و اين كتاب مى‏تواند شمه‏اى از چگونگى اين امر را باز نمايد.

    + محمود 
    ديدار آيت الله سبحاني با برخي از بزرگان صوفيه اهل کوزو
    آيت‌الله‌العظمي سبحاني در اين ديدار گفتند: بهترين نعمتي که خداوند به مردم کوزو عنايت کرد، برون رفت از سلطه کمونيست‌ها بود و به پاس و شکرگزاري اين نعمت بايد جوانان را با دين، معنويت و مکتب اهل‌بيت(ع) آشنا کرد. معظم‌له با اشاره به حديث ثقلين بيان کردند: پيغمبر اسلام دو امانت مهم که قرآن و اهل‌بيت(ع) است را به مسلمانان سپرد و جهان از نور آنها بهره مي‌برند. اين مرجع تقليد با اشاره به تلمذ ابوحنيفه در محضر امام صادق(ع) خاطرنشان کردند: ابوحنيفه از شاگردان امام صادق(ع) بود و مالکي، شافعي و احمدبن حنبل به ترتيب از ابوحنيفه و شاگردان او استفاده کرده‌اند، لذا ريشه علم و دانش مذاهب چهارگانه نزد امام صادق(ع) است. آيت‌الله‌العظمي سبحاني، اهل‌بيت(ع) را رأس شريعت و طريقت بيان کرده و گفتند: شريعت از طريقت جدانيست و تا شريعت نداشته باشيم نمي‌توان از طريقت بهره برد و آنکه در رأس تمام امور معنوي قرار گرفته حضرت علي(ع) است. معظم‌له افزودند: از نظر طريقت تمام فرقه‌هايي که معنويت دارند و در راه تهذيب هستند به علي ابن ابيطالب(ع) مي‌رسند و اگر جوانان را به مساجد دعوت کنيم و به آنان قرآن و شريعت ياد دهيم در عين حال راهي به سوي خدا از طريقت هم، خواهيم داشت.
    مدير صوفيان رند با اين حساب با كي مبارزه ميكنه؟
    + سلطنت طلب 
    تا اخوند در كفن نشود .........اين وطن وطن نشود
    + سلطنت طلب 

    حسينيه شيراز را (ما شاه را برداشتيم که اخوند بشينه جاش ؟)
    (چقدر بايد خرباشيم)
    خودي ها منفجر کردند!

    عبدالله شهبازي که در هفته هاي اخير در نقش و ماموريت عجيبي وارد صحنه سياسي ايران شده و خود را از مدافعان دولت احمدي نژاد معرفي مي کند، در گزارش جديدي از انفجارحسينيه سيدالشهداء شيراز رسما نوشت که وزير اطلاعات "اژه اي" درباره کشف شبکه سلطنت طلب بمب گذار دراين حسينه دروغ مي گويد. اين حسينيه از سوي خودي ها و با انفجار يک مين منفجر شده است. او به دادستان کل کشور که در کابينه اول خاتمي وزير اطلاعات بود و درجريان قتل هاي زنجيره اي برکنار شد و اکنون پرونده اين انفجار را جهت رسيدگي به او محول کرده اند هشدار داد که رندان پوست خربزه زير پاي وي انداخته اند. شهبازي مي نويسد: از زمان کودتاي نوژه (1359) «سلطنت‌طلبان» به هيچگونه عمليات تروريستي و بمب‌گذاري در ايران دست نزده‌اند، و اصولاً در چنين قد و قواره و واجد چنين جرئت و جسارتي نبوده‌اند. معلوم نيست گروهي جوان هوادار رضا پهلوي، که با تيپ اجتماعي آنان کاملاً آشنائيم، به‌ناگاه چگونه داراي چنين اقتدار و جسارت و انگيزه‌هاي آرمان‌خواهانه و قدرت سازماندهي شدند که براي انفجار سرکنسولگري روسيه و لوله‌هاي نفت و حوزه‌هاي علميه و مصلاي تهران و غيره و غيره طراحي و حتي اقدام کنند! همزماني اين تبليغات از سوي برخي کانون‌ها در ايران با اوج‌گيري بحران در منطقه (حوادث لبنان و تحولات دروني و احتمال کودتا در سوريه و تدارک حمله اسرائيل به سوريه در تابستان جاري) و پايان قريب‌الوقوع حکومت جنون‌آميز نومحافظه‌کاران در آمريکا و اوج‌گيري بي‌سابقه تحرکات جنگ‌افروزانه ضد ايراني از سوي آنان، اين بيم را برمي‌انگيزاند که تبليغات فوق دستمايه‌اي براي ايجاد تعارض خونين ميان ايران و آمريکا و تحقق آرزوي شوم جنگ افروزان نومحافظه‌کار و صهيونيست باشد

    + اياز 

    چون‌ خيال‌ تو درآيد به‌ دلم‌ رقص‌ کنان‌
    چه‌ خيالات‌ دگر مست‌ درآيد به‌ ميان‌

    گرد برگرد خيالش‌ همه‌ در رقص‌ شوند
    و آن‌ خيال‌ چو مه‌ تو به‌ ميان‌ چرخ‌ زنان‌

    هر خيالي‌ که‌ در آن‌ دَم‌ به‌ تو آسيب‌ زند
    همچو آيينه‌ زخورشيد برآرد لمعان

    سخنم‌ مست‌ شود از صفتي‌ و صد بار
    از زبانم‌ به‌ دلم‌ آيد و از دل‌ به‌ زبان‌

    سخنم‌ مست‌ ودلم‌ مست‌ و خيالات‌ تو مست‌
    همه‌ بر همدگر افتاده‌ و بر هم‌ نگران‌

    + محمود 

    مگويم‌ سماع‌اي‌ برادر که‌ چيست‌
    مگر مستمع‌ را بدانم‌ که‌ کيست‌


    گر از برج‌ِ معني‌ پَرد طير او
    فرشته‌ فرو ماند از سير او


    جهان‌ پر سماع‌ است‌ و مستي‌ و شور
    وليکن‌ چه‌ بيند در آينه‌ کور

    چو شوريدگان‌ مي‌پرستي‌ کنند
    به‌ آواز دولاب مستي‌ کنند

    + جمال 
    برگهايي از پرونده سياهتر از زغال دشمنان درويشي
    .
    جنايتکاران گردان هاديون و دم دنبالچه هاي ملاجوادمحرابي که حالا براي مقامات و مسئولان محترم و عاليمفدار نظام اسلامي خط و نشان ميکشند و آنها را بي بخار ميخوانند و در خيال برهم زدن نظم عمومي هستند، نظر آيات عظام را هم پيش از اين به دور افکنده اند. در زير نظر آيت الله العظما صانعي را در مورد قائلين به شهادت و لزوم حفظ حرمت آنها بخوانيد و از نامسلماني ملاجوادمحرابي نسناس و باند تبهکار گردان هاديون اطمينان حاصل کنيد

    فتواي حضرت آيت الله العظما صانعي دامت برکاته
    .
    بسمه تعالي

    « همه کساني که شهادتين را بر زبان جاري ميکنند محکوم به اسلام اند مگر انکه ثابت شود که پيامبر اکرم -صلي الله عليه و آله- را نعوذبالله از طريق انکار ضروري دين تکذيب ميکنند . البته تحقيق از عقائدشان لازم نيست ونبايد انسان خود را به دردسر بيندازد وهمين قدر که شهادتين مي گويند محکوم به اسلام اند و بايد آنان را به منظور بالا رفتن آمار مسلمين و عظمت و شکوه اسلام ، در زمره مسلمانان دانست.»
    26/2/87

     <      1   2