• وبلاگ : صوفيان رند
  • يادداشت : جوابيه 2
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طلبه پشيمان كه راه برگشت ندارم 
    تقليد در احكام عمل كردن به دستور مجتهد است. (يعني چي؟ مجتهد کيست؟ شناخت مجتهد خودش يک معضل بزرگي است که هنوز براي ما ناشناخته است آنگاه آقايان از عمل کردن به دستور مجتهد سخن مي گويند! عجب فرمولي : از يک طرف مي گويند هرکس بايد در فروع دين از مجتهد تقليد کند و مجتهد هم کسي است که تو مدرسه ديني آنها درس خوانده و به آن چيزهايي آشنا است که اينها اسم آن را گذاشته اند فقه! و از طرق ديگر : تقليد در احکام يعني عمل کردن به دستور مجتهد که معني اش اين است که مردم هرگز بخودشان رها نشوند که خداي نکرده روزي بخود آيند و بفهمند که آقايان همه بيکاره اند) و از مجتهدى بايد تقليد كرد كه مرد و بالغ و عاقل (از کجا معلوم که عاقل است؟ بعبارت ديگر مرد و بالغ بودنش را مي توان فهميد گو اينکه همه اينها نامرد هستند و مردسالار اما عاقل بودنشان را از کجا مي توان تشخيص داد؟ ميزان شناخت ما از عقل آقايان چيست؟ انسان فلک زده اي که بر اثر بدآموزي هاي مذهبي اينان به چاه ضلالت و بدبختي افتاده و از زندگي هيچ چيز نمي شناسد چگونه مي تواند به عاقل بودن اين آقايان پي ببرد؟) و شيعه دوازده امامى و حلال زاده (ميزان درک اينکه آقا حلال زاده است چيست؟) و زنده (آقا خودش مرده اما هنوز رساله او را در دسترس همگان قرار مي دهند که بخوانند و تقليد کنند. همين حرف کافي است بدانيم که موضوع از اصل خراب است. وانگهي آن زنده ها که هنوز نمرده اند و به حساب حافظ بايد بر آنها نماز ميت خواند کجاي اين قضيه به حساب مي ايند؟) و عادل (اينکه ديگه آبرو ريزي است. از شما مجتهدين کدامين تان عادليد؟ خجالت هم خوب چيزي است! ميزان شناخت عدالت چيست؟) باشد. و نيز بنابر احتياط واجب بايد از مجتهدى تقليد كرد كه حريص به دنيا نباشد (همين کافي است که به سخن تو يکي گوش نداد) و از مجتهدين ديگر اعلم باشد ( ما با چه زباني بگوييم که : ميزان شناخت مقلد براي اينکه بداند يکي از يکي ديگر بيشتر مي داند چيست؟ مگر نه اين است که ما بايد خودمان دانا باشيم که تا بتوانيم به دانش ديگري نيز پي ببريم؟ وانگهي اگر من بتوانم تشخيص دهم که اعلم ترين انسانها کي اند آنگاه بايد خودم جزو دانانايان و دانشمندان باشم که درآنصورت موضوع تقليد منتفي است. شما با اين حرفهاي دو پهلو ، مي خواهيد چه کسي را خر کنيد؟)، يعنى در فهميدن حكم خدا از تمام مجتهدين زمان خود استادتر باشد . (انساني که بفهمد حکم خدا چيست و بداند که چه کسي از ميان همه مجتهدين زمان به حکم خدا داناتر است آنگاه خودش يک پا امام زمان است! انسانها اگر به چنين معرفتي دست مي يافتند آنگاه ديگر به کساني مثل شماها مراجعه نمي کردند)

    در عين حال اگر فرض کنيم که يکي از همه استادتر است، بنابراين مي توان ثابت کرد که تقليد خيلي از مسلمين و شيعياني که به حکم غي رآن فرد استادتر از همه عمل مي کنند باطل است و همه آنها به راه نادرست مي روند چراکه طبق گفته شما مي بايد از مجتهدي تقليد کرد که غير از اينکه مرد است و حلال زاده و عادل و .... از همه هم بايد اعلم تر يعني داناتر باشد. نادرستي همين سخن را اگر مقلدين از همه جا بي خبر مي توانستند تشخيص بدهند، آنگاه پي گير سخن هيچ مجتهدي نمي شدند. اگر مي شد که بدانند(لو کانوا بعلمون)

    · به باقي احکام آقا (قدس سره الشريف!) در باب تقليد توجه بفرماييد