• وبلاگ : صوفيان رند
  • يادداشت : زير منبر علما 2
  • نظرات : 0 خصوصي ، 18 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + طلبه پشيمان كه راه برگشت ندارم 

    درحالي كه خود بهتر از من مي دانيد که در آخرين سال عمر پيامبر در حجة الوداع اين آيه نازل شد (آيه 3 مائده 5) : "امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را برشما تمام نمودم و دين اسلام را براي شما پسنديدم" . يعني اينکه خدا پيامبر خويش را قبض روح نفرمود تا آنکه دين را برايش كامل كرد و قرآن را_كه بيان هرچيزاز حلال و حرام و حدود و تمام ملزمات مردم (از براي هدايتشان) در اوست_ بر پيامبر خويش نازل فرمود. و فرمود (38 انعام) : "چيزي در اين كتاب فروگذار نكرديم". پس چون خدا چيزي را در کتاب قرآن فروگذار نکرده ، بفرماييد كجاي قرآن خدا آمده كه:

    "عقيده مسلمان به اصول دين بايد از روى دليل باشد، ولى در احكام غير ضرورى دين بايد يا مجتهد باشد كه بتواند احكام را ازروى دليل به دست آورد، يا از مجتهد تقليد كند"؟

    از آنجايي که کتاب خدا ما را "از دنباله روي همه آن چيزهايي كه بدان علم نداريم برحذر داشته است" و از آنجايي که تقليد عملي کورکورانه و غير علمي است و شخص مقلد مجبور به تحقيق و شناخت علمي موضوع مربوطه نيست، چگونه است که مراجع مذهبي بر مسلمانان واجب مي کنند که اگر مجتهد نيستند مي بايد از مجتهدي تقليد کنند که زنده و مرد و بالغ و عاقل و حلال زاده و عادل باشد و در عين حال مجتهدي باشد که توانسته از روي دليل احکام را به دست آورده باشد و از همه هم اعلم تر باشد!

    اولا ما اگر مجتهد نباشيم از کجا بدانيم که مرجعي و يا مجتهدي توانسته حکمي را از روي دليل بدست آورده است؟ ثانيا اگر کسي بفهمد که ديگري از روي دليل و عقل و منطق به درستي هاي موضوعي دست پيدا کرده، آنگاه خودش يک پا مجتهد است. از همه مضحک تر اين است که انسان مقلد چگونه تشخيص مي دهد که مجتهدي از همه اعلم تر است؟ اينها همه اش تناقض گويي است و اينکه شما براي ما روشن بفرماييد که چراست که در قرآن کريم به موضوعي به چنين اهميت سفارش نشده است؟

    آخر اين چگونه حکمي است که ايشان مي فرمايند و اين دليل که ايشان در اين عبارت بکاربرده اند : "مجتهد کسي است که مي تواند احکام را از روي دليل به دست آورد" و اينکه اگر کسي نمي تواند آن کار را بکند بايد که از مجتهد (اعلم و حلال زاده و غيرو) تقليد کند، چگونه دليلي است؟