: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: آرشيو يادداشت ها :
: جستجو در وبلاگ :
دیدگاه اهل بیت (ع) 3
در قسمت از نوشتار بخش پایانی نظر اهل بیت(ع) را خدمت خوانندگان گرامی عرض می نمایم، در این قسمت نظر امام صادق(ع) و امام رضا(ع) گفته خواهد شد تا خواننده گرامی به اهمیت موضوع و انحراف این جرسومه فساد در امت اسلامی پی ببرد:
1. به سند صحیح از «احمد ابن محمد بزنطی» روایت کردهاند که مردی به امام صادق(ع) عرض کرد: در این زمان قومی پیدا شدهاند که به آنها صوفی میگویند. درباره آنها چه میفرمایید؟
امام(ع) در پاسخ فرمود:
«انهم أعداؤُنا فمن مال إلیهم فهو منهم و یُحشَرُ معهم و سیکونُ أ قوام یّدّعونَ حُبّنا و یمیلون إلیهم ویتشبهون بهم و یلقبون أنفسهم بلقبِهِم ویُأوّلون أ قوالهم ألا فمن مالَ إلیهم فلیس منا و إنا منهم برآءُ و من أنکرهم و ردّ علیهم کان کمن جاهد الکفار بین یدی رسول الله(ع)؛[1]
آنها (صوفیان) دشمنان ما هستند، پس هر کس به آنها میل کند، از آنان است و با آنها محشور خواهد شد و بهزودی کسانی پیدا میشوند که ادعای محبت ما را میکنند و به ایشان نیز تمایل نشان میدهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود میگذارند و گفتارشان را تأویل میکنند. بدان که هر کس به ایشان تمایل نشان دهد؛ از ما نیست و ما از او بیزاریم و هر کس آنان را انکار و رد کند، مانند کسی است که در حضور پیامبر اکرم(ع) با کفار جهاد کرده است».
2. به سند صحیح از «بزنطی» و«اسماعیل بن بزیع» از امام رضا (ع) روایت شده است که آن حضرت فرمود:
«من ذُکِرَ عِندَهُ الصوفیة و لَم ینکرهُم بِلِسانِهِ وَ قَلبِهِ فلیسَ منا و مَن أنکَرَهُم فکَأنَما جاهَدَ الکُفار بینَ یدی رسول الله(ع)؛[2]
هر کس نزد او از صوفیه سخن به میان آید و با زبان و دلش انکار ایشان نکند، از ما نیست و هر کس صوفیه را انکار نماید، گویا در حضور رسول خدا(ع) با کفار جهاد کرده است».
3. به سند معتبر از « حسین بن سعید» روایت شده است که گفت: «سألت أبا الحسن (ع) عن الصوفیة و قال:«لا یقول أحد بالتصوف الا لخُدعة أو ضلالة أو حماقة و أمّا مَن سمی نفسه صوفیا للتقیة فلا إثم علیه و علامته أن یکتفی بالتسمیة فلا یقول بشیئ من عقاید هم الباطلة؛[3]
از حضرت رضا (ع) درباره صوفیه سؤال کردم و ایشان فرمود: «کسی قائل به تصوف نمیشود مگر از روی خدعه [و مکر] یا گمراهی یا حماقت؛ اما اگر کسی از روی تقیه خود را صوفی بنامد، [تا از شر آنها در امان بماند]، بر او گناهی نیست؛ و علامتش این است که به نام اکتفا کند و به چیزی از عقاید باطلشان قائل نشود».
4. کلینی به سند معتبر از «سدیر صیرفی» روایت کرده که: روزی از مسجد بیرون میآمدم و امام باقر(ع)داخل مسجد میشد، حضرت دست مرا گرفت، رو به کعبه نمود و فرمود: «ای سدیر! مردم از جانب خداوند مأمور شدند که بیایند و این خانه را طواف کنند و به نزد ما آیند و ولایت خود را بر ما عرضه نمایند».
سپس فرمود:
«یا سدیر فاُریک الصّادّین عن دین الله. ثم نظر إلی أبی حنیفة و سفیان الثوری فی ذلک الزمان و هم حلَق فی المسجد فقال: هؤلاءِالصّادّون عن دین الله بلا هدی من الله و لا کتاب مبین. إنَّ َهؤلاء الأخابث لو جلسوا فی بیوتهم فجال الناس فلم یجدوا أحداً یُخبرهم عن الله تبارک و تعالی و عن رسوله(ع) حتی یأتونا فنخبرهم عن الله تبارک و تعالی عن رسوله؛[4]
ای سدیر! میخواهی کسانی را که مردم را از دین خدا جلوگیری میکنند به تو نشان دهم؟ آنگاه به ابوحنیفه و سفیان که در مسجد حلقه زده بودند، نگریست و فرمود: اینها هستند که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار، از دین خدا جلوگیری میکنند. اگر این پلیدان در خانههای خود بنشینند و مردم را گمراه نکنند، تا مردم کسی را که از خداوند تبارک و تعالی و رسولش خبرشان دهد نیابند، مردم به سوی ما میآیند و ما ایشان را از جانب خدا و رسول خبر میدهیم».
با تدبر در این روایات متوجه نظر و دیدگاه ائمه (ع) در مورد تصوف می شویم، امام رضا(ع) حتی آنها را از کفار بدتر قلمداد می نماید چرا که آنها ادعای مسلمانی و حتی دارای ایمان بالا و تا جائی که سران آنها برای جذب مقبولیت عوام خود را نائب امام (ع) می دانند، آنها بدون توجه به این روایات و با استفاده از سادگی عده ای عوام خود را وطریقت و راه وروش خود را برگرفته از صراط مستقیم و دنباله رو ائمه هدی(ع) معرفی می نمایند.
ان شاء الله روشنگری در رابطه با این فرقه ها و بر ملا کردن حیله های آنها در نوشتار بعدی خدمت عزیزان خواهد آمد.
امید است با عنایت به رهنمودهای بزرگان دین همیشه در راه درست و مستقیم قدم برداریم.
نوشته شده توسط :